سرویس سیاسی-
علیرغم رویکرد مثبت ایران به مذاکرات هستهای، اظهارات و مواجهه طرف آمریکایی نشان میدهد آنها سیاست کینهتوزانه خود را دنبال میکنند.
وندی شرمن معاون وزارت خارجه آمریکا و عضو ارشد تیم مذاکرهکننده این کشور در 1+5 از جمله مقامات آمریکایی است که طی روزهای اخیر تحرکات دسیسهآمیز خودش علیه جمهوری اسلامی را شدت بخشیده است. وندی شرمن در حالی این هفته در جلسهای محرمانه به کنگره آمریکا درخصوص گفتوگوهای 1+5 و ایران که هفته گذشته در ژنو برگزار شد، گزارش میدهد که صریحا خط باقی ماندن تحریمها بر ضد کشورمان را پیگیری میکند.
شرمن در اظهاراتی که در روزنامه آمریکایی لسآنجلستایمز بازتاب یافته است، با بیان اینکه ما به دنبال حذف تحریمهای وسیع علیه ایران نخواهیم بود و تنها به ایران فرصت میدهیم برای از بین بردن نگرانیهای ما، مدتی «استراحت» کند، در توهینی علنی به مردم کشورمان ادعا کرد که فریب و نیرنگ قسمتی از DNA ایرانیان است!
یک پایگاه آمریکایی با ارائه اسناد و مدارکی گزارش داد جام شیردال که اخیراً از طرف آمریکا به ایران به نشانه حسن نیت اهدا شد، کاملا تقلبی است.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اینترنتی تبلت مگ، گاهی اوقات نمادهای باستانی بیشتر از آنچه که تصور میشوند تحسین برانگیز هستند.
به عنوان مثال جامی که آمریکا به نشانه احترام و دوستی به ایران هدیه کرد به عنوان یک سمبل در شرایط نوظهور روابط میان تهران و واشنگتن قلمداد شد و تحسین زیادی را برانگیخت.
اما یک مشکل وجود دارد. اینکه این نماد باستانی تقلبی است. براساس این گزارش، جام شیردال نه تنها تقلبی است بلکه خیلی خیلی تقلبی است!
نتایج یک کنفرانس امنیتی صهیونیستها نشان داد مقامات این رژیم بر این باورند دستکم تا سال ۲۰۲۵ در هیچ جنگی علیه حزبالله لبنان شانس پیروزی ندارند.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از العهد، سه سال پیش (22/1/2010) یوسی بیلید از وزرای رژیم صهیونیستی با ذکر جمله سومین جنگ با لبنان از درگیری با حزبالله در مرزهای شمالی سخن گفت. وی بیان داشت که اقدامات رژیم صهیونیستی و حزب الله از آن حکایت دارد که آندو حتماً با هم وارد جنگ خواهند شد.
بیلید از نخستین مسئولان رژیم صهیونیستی نیست که از احتمال آغاز جنگ سخن گفت. بنا به گفته کسانی که این مسئله را پیگیری میکنند، پیشتر ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی مشغول تدارک برنامههایی برای رویارویی با حزبالله بود. وی گفته بود که اسرائیل مانند گذشته وارد عمل نمی شود و این بار حتماً پیروز می شود.
دهمین دور مذاکرات هستهای میان ایران و گروه 1+5 امروز و فردا در ژنو سوئیس برگزار میشود. مروری بر ادبیات مقامات آمریکایی نشان میدهد لحن آنها به ادبیات ده سال پیش برگشته است. طرف غربی در آخرین دور مذاکرات، اصل غنیسازی در ایران را پذیرفته بود و بر سر چند و چون غنیسازی 20 درصد در ایران حرف داشت. آنها همان زمان پیشنهاد لغو تحریمهای پتروشیمی و فلزات گرانبها (طلا) را در ازای «تعلیق» غنیسازی 20 درصد روی میز داشتند که طرف ایرانی دو کفه این معامله را هموزن ندانست. اما امروز- با وجود ملاقات دکتر ظریف با همتای آمریکایی خود در نیویورک و همچنین مکالمه تلفنی رئیسجمهور کشورمان با باراک اوباما- ادبیات مقامات آمریکایی طلبکارانهتر شده و اگر این ادبیات غیرمنطقی و زورگویانه به مذاکرات ژنو کشیده شود، نمیتوان به نتیجه آن امیدوار بود.
باراک اوباما در سخنرانی مجمع عمومی غیر از همه لفاظیها یک جمله کلیدی گفت و آن اینکه «ما حق مردم ایران برای دسترسی به انرژی صلحآمیز هستهای را به رسمیت میشناسیم.» این سخن ظاهری جذاب داشت اما در مفهوم فنی بازگشت به توقعات سال 2003 بود. سوزان رایس مشاور اوباما و وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا (رئیس هیئت مذاکرهکننده در ژنو) به مرور عبارت مبهم اوباما را تبیین کردند و از جمله رایس در مصاحبه با فرید زکریا در سیانان که میپرسید که آیا اوباما در گفتن این جمله دچار بیدقتی شده، گفت «نه! اوباما این عبارت را با دقت و تعمداً به کار برد.» به تدریج مقامات آمریکایی و متحدان صهیونیست آنها اعلام کردند که آمریکا مخالف اصل غنیسازی در ایران است و ایران تنها حق دارد برای استفاده از انرژی هستهای، سوخت را از بازارهای جهانی تهیه کند! عبارت اوباما با صهیونیستها هماهنگ شده بود چنان که نتانیاهو پس از ملاقات با رئیسجمهور فرانسه و شنیدن این سخن از اولاند که «فرانسه در برابر ایران قاطع و جدی است و از موضع اسرائیل در این زمینه حمایت میکند»، به روزنامه فرانکفورتر آلگماینه گفت: «ایران حق دارد انرژی هستهای را برای اهداف صلحآمیز مورد استفاده قرار دهد بدون اینکه بخواهد به غنیسازی اقدام کند.» اکنون صهیونیستها یکجا و محافل آمریکایی به صورت توقعات پلکانی اعلام میکنند که اولا توقع دارند غنیسازی فردو و 20 درصد و رآکتور آب سنگین اراک متوقف شده و اورانیومهای غنی شده به خارج منتقل شود. ثانیا عجلهای در لغو تحریمها ندارند و ابتدا ایران باید تمام تضمینهای اعتمادساز را به غرب ارائه کند.
پس از بحثها و گفتوگوهای فراوانی که درباره سفر نیویورک و اقدامات بجا و نابجای آن مطرح شد و همزمان با تایید و تکذیب - بیفایده- آنچه که نابجا بودن آن از قبل هم معلوم بود، «نظرسنجی درباره ارتباط با آمریکا» خبری بود که منتشر شد اما به دلایلی که ذکر خواهد شد، در این مقطع انعکاس زیادی پیدا نکرد و ماند تا زمان مصرفش فرا برسد. درباره این نظرسنجی باید گفت:
1- اصل اطلاع از نظر افراد یا گروههای مختلف چیز بدی نیست و کسی نمیتواند با آن مخالفتی داشته باشد. به هرحال افراد بر اساس شرایط، نیازها، احساسات و دیگر عوامل، ممکن است در یک موضوع واحد نظرات مختلفی داشته باشند که این اختلاف نظرات، در شرایط منطقی میتواند موجب کمال و تعالی جامعه شود.
آتش زدن پرچم آمریکا و اسرائیل از سوی راهپیماییکنندگان تهرانی
نمازگزاران تهرانی که بعد از اقامه نماز جمعه در راهپیمایی اعلام «بیاعتمادی به آمریکا» شرکت کردند، پرچم آمریکا و اسرائیل را به آتش کشیدند و خشم و انزجار خود را از این دو دولت اعلام داشتند.
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری فارس، نمازگزاران تهرانی ظهر امروز (جمعه) بعد از اقامه نماز جمعه این هفته خود در راهپیمایی اعلام «بیاعتمادی به آمریکا» حضور یافتند.
راهپیمایان که یکصدا فریاد و شعار مرگ بر آمریکا سر می دادند، پرچم آمریکا و اسرائیل را به آتش کشیدند و خشم و انزجار خود را از آنها اعلام داشتند.
تذکر راهپیمایان به سازشگران داخلی در اصرار به رابطه با آمریکا
راهپیمایان در این مراسم شعارهای «مرگ بر آمریکا»، «آمریکا مرگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما میچکد از چنگ تو»، «سازشگری با شیطان خیانت است به قرآن» و «سازشگر حیا کن، انقلاب و رها کن» سر دادند.
همچنین نمازگزاران تهرانی در راهپیمایی امروز خود به سازشکاران داخلی که برای برقراری رابطه با آمریکا اصرار دارند، تذکر دادند که به منافع ملی و خواست عمومی توجه داشته باشند.
در این راهپیمایی اقشار مختلف مردم اعم از کسبه و کارگر، کارمندان، دانشجویان و اساتید دانشگاهها و همچنین جوانان و نوجوانان حضور چشمگیری دارند.
«مرگ بر آمریکا» رمز مقاومت ملت ایران است/ رسانههای حامی دولت خفقان رسانهای ایجاد نکنند
امام جمعه موقت تهران با تأکید بر اینکه مسئله ولایت فقیه سرمایه این کشور است، گفت: شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» شناسنامه انقلاب اسلامی است.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، آیتالله سیداحمد خاتمی امام جمعه موقت تهران در سخنانی در خطبههای نماز جمعه، شهادت امام باقر (ع) و آیتالله اشرفی اصفهانی پنجمین شهید محراب را تسلیت گفت و ضمن تبریک عید قربان، همگان را به حضور در مراسم روز عرفه در سراسر کشور توصیه کرد.
وی در ادامه با اشاره به رهنمودهای اخیر مقام معظم رهبری درباره استحکام داخلی، گفت: رهبر معظم انقلاب طی رهنمودهای اخیر چندبارهشان، چندین بار روی موضوع استحکام داخلی و درونزا تأکید بایسته داشتند.
«اخبار منتشره از سوی اصلاحطلبان درباره آزادی زندانیان سیاسی تحریف واقعیتهاست».
سایت اینترنتی خودنویس که توسط شماری از همکاران فراری نشریات زنجیرهای اداره میشود، با انتشار این ارزیابی نوشت: تنها به فاصله چند ساعت از اظهارات دادستان کل کشور مبنی بر آزادی هشتاد تن از زندانیان امنیتی و مرتبط با جریان «فتنه»، این خبر به صدر اخبار سایتها و رسانههای اصلاحطلب در داخل و اپوزیسیون در خارج از کشور تبدیل و گمانههای گوناگونی در دو حوزه مطرح شد، نخست گمانهزنی در مورد اسامی افرادی که بناست آزاد شوند و سپس ربط دادن موضوع به تغییر و گشایش فضای سیاسی آن هم با روی کار آمدن روحانی. برخی حتی پا را فراتر نهاده و موضوع حبس خانگی کروبی را نیز به میان کشیدند عدهای ذوقزده نیز در شبکههای اجتماعی خبر دادند که چه نشستهاید که هم اینک زندانیان از درهای زندان بیرون میآیند و کسی برای استقبال از آنها نرفته است.
در ادامه این گزارش آمده است: بازخوانی اظهارات دادستان کشور نشانگر این موضوع است که وی هیچگاه نگفته هشتاد زندانی سیاسی به زودی آزاد میشوند، بلکه او در سخنانش عنوان کرده هشتاد تن از زندانیان سیاسی به مناسبت عید غدیر مورد عفو رهبری قرار گرفتهاند. عفو رهبری برنامهای است که همه ساله به مناسبت اعیاد مذهبی و براساس اصل یکصد و ده قانون اساسی که وظایف و حدود اختیارات رهبری را عنوان میکند شامل حال برخی زندانیان میشود.
خودنویس با اشاره به واقعیتها نوشت: این عفو شامل بخشودگی باقیمانده دوران حبس، بخشودگی جریمههای نقدی و در برخی موارد بخشودگی همه مجازاتها است و موضوع تازهای نیست. با این وجود دلیل شتابزدگی برخی از روزنامهنگاران اصلاحطلب، ماجرا به گونهای جلوه داده شد که گویی به واسطه روی کار آمدن روحانی است که این بخشودگی اعلام شده و این اتفاق به دلیل فشارهای دولت رخ داده است. این در حالی است که دادستان کل کشور به صراحت عنوان کرده بود موضوع بخشودگی زندانیان امنیتی ربطی به انتخابات اخیر ندارد و «برخی جریانها گمان کردند که این عفوها در ارتباط با انتخابات اخیر و برخی مسائل سیاسی روز است در حالی که هیچ ربطی به این مسائل ندارد. روند عفو روال طبیعی است همانطور که در سالهای 90 و 91 نیز انجام شد.»
در ادامه این مطلب خاطر نشان شده است: نگاهی به آمار زندانیان بخشیده شده در سال قبل یعنی 91 آن هم زمانی که هنوز دولت در اختیار احمدینژاد و یارانش بود نشان میدهد که تعداد افرادی که در آن سال مورد عفو و بخشودگی رهبری قرار گرفتند به مراتب از مجموع افرادی که با روی کار آمدن دولت جدید آزاد شدهاند بیشتر است.
یکی از زندانیان سیاسی که سال پیش آزاد شده به خودنویس گفت: «دوازده زندانی آزاد شدند که چهار پنجنفرشان در ماههای پایانی حبسشان بودند... پارسال هشتاد و چند نفر آزاد شدند. چرا آن موقع کسی نگفت احمدینژاد، مچکریم!»
همچنین، ژیلا بنییعقوب، که همسرش بهمن احمدی امویی همچنان در زندان است، در وبلاگ نوشت: «ای کاش روزنامهنگاران و رسانهها با دقت بیشتری مسئولیت حرفهای و اخلاقی خود را انجام بدهند. آیا کسانی که به راحتی نوشتند هشتاد زندانی سیاسی آزاد میشوند، میدانند که برخی از زندانیان از انتشار اخبار غیرواقعی در این خصوص رنجیدهاند؟ و از همه مهمتر آیا میدانند که حق ندارند صحت و دقت خبر را قربانی ذوقزدگی خود کنند؟»
یک نشریه آمریکایی با مرور سوابق عملکرد کاخسفید طی 25 سال گذشته نتیجه گرفت مقامات آمریکایی هرگز روی خوش به شعار میانهروی و تنشزدایی در ایران نشان ندادهاند.
هافینگتونپست نوشت: اولین نشانه در سیاست ایران در سال 1988 در پایان جنگ ایران و عراق پدیدار شد. در آن زمان، تا حدی به دلیل نظر متحدان منطقهای، آمریکا تصمیم گرفت به این علامت اعتدال، روی خوش نشان ندهد. آمریکا در عوض تصمیم گرفت عراق را به عنوان متحد خود در منطقه انتخاب کند و تقریبا تا زمان اشغال کویت در سال 1991 به حمایت از عراق ادامه داد. نتیجه آن جنگی خونین و عملیات موسوم به «طوفان صحرا» بود.
این روزنامه اضافه کرد: پس از آن در سال 1990، علیرغم تصمیم دولت رفسنجانی به بیطرفی در جنگ خلیجفارس، برخلاف تعدادی از کشورها که به نفع عراق موضعگیری کردند، و علیرغم کمک ایران در آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان، آمریکا به سیاست مهار و منزوی کردن ایران روی آورد. یکی از وجوه این سیاست تصمیم آمریکا به حمایت از طالبان در افغانستان بود چرا که آنها ضد ایران و ضد شیعه بودند. نتیجه آن بمبگذاری در سفارتخانههای آمریکا در کنیا و تانزانیا توسط القاعده، متحد طالبان، و وقایع دردآور یازده سپتامبر بود. در همین حال زمانی که ایران مجددا در سال 1994 از شرکت نفتی کونوکو دعوت کرد که در ایران سرمایهگذاری کند، آمریکا جلوی آن را گرفت و اولین دور از تحریمهای آمریکا علیه ایران توسط کنگره این کشور در سال 1996 به تصویب رسید.
هافینگتونپست همچنین با اشاره به دوره اصلاحات خاطر نشان کرد: خاتمی، رئیسجمهور ایران در دوران زمامداری خود دو مرتبه دست به سوی آمریکا دراز کرد: اول در سالهای 2001 و 2002 در کمک به گذار مسالمتآمیز در افغانستان پس از دوران طالبان، پاسخ آمریکا در سخنان جرجبوش، رئیسجمهور وقت آمریکا، درباره محور شرارت بازتاب یافت. دوباره در سال 2003 ایران توافقهایی را در تعدادی از مسائل حل نشده فیمابین ارائه داد که به معامله بزرگ معروف شد. ظاهرا نامه حاوی این توافق هرگز به روی میز مقامات بلندپایه نرسید. این روزنامه معتقد است آمریکا به خاطر بیاعتنایی به ایران در افغانستان و عراق شکست خورد.
بعد از سفر رئیسجمهور محترم کشورمان به نیویورک و گفتوگوی تلفنی ایشان با رئیسجمهور آمریکا که یکی از چند اقدام نابجای این سفر - در کنار اقدامات مثبت آن - بود و هزینه کردن از عزت مثال زدنی ایران اسلامی در جهان و منطقه را به دنبال داشت، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمیرفسنجانی به نقل از ایشان نوشت «امام موافق حذف شعار مرگبر آمریکا بودند»! این ادعا که همزمانی آن با مکالمه تلفنی دکترروحانی و اوباما، هماهنگ شده به نظر میرسید، در فاصلهای کوتاه به تیتر و خبر اول روزنامههای زنجیرهای و سایتها و رسانههای داخلی و خارجی تبدیل شد. رسانههای مورد اشاره با استناد به ادعای آیتالله رفسنجانی، اصرار داشتند که از یکسو، گفتوگوی تلفنی روحانی و اوباما را قابل توجیه! جلوه دهند و از سوی دیگر، ابراز امیدواری میکردند شعار مرگ بر آمریکا از فرهنگ سیاسی و اعتقادی مردم حذف شود!
در این که آقای هاشمیرفسنجانی نظر صریح و بارها اعلام شده حضرتامام(ره) را تحریف کرده است، تردیدی نیست و در همین نوشته به آن خواهیم پرداخت، اما، ابتدا بایستی درباره این تحریف و مسائل پیرامونی آن به چند نکته اشاره کرد.
1- همزمانی تحریف نظر امام راحل(ره) با گفتوگوی تلفنی آقای روحانی و رئیسجمهور آمریکا به وضوح نشان میدهد که آقای هاشمی و دوستان ایشان نیز در نسنجیده بودن مکالمه یاد شده تردیدی ندارند و از آنجا که میدانند این اقدام نابجا و خسارتآفرین با هیچ منطق علمی، سیاسی و اسلامی همخوانی ندارد، برای توجیه آن به گناه نابخشودنی تحریف نظرات حضرت امام(ره) روی آوردهاند.
پرسیدن که عیب نیست. مخصوصا از کسانی که «دانستن را حق مردم» میدانند! و طی سه دهه گذشته بارها بر این «حق» اصرار ورزیدهاند. از این روی، پرسشی که در پیش است و آنچه این نوشته در پیوست خود دارد، نباید دولتمردان محترم را آزردهخاطر کند و یا این تلقی را پدید آورد که قرار است زحمات متراکم و روزهای پرکار آنها نادیده گرفته شود. پرسش درباره سفر نیویورک است، سفری که طی چند روز گذشته پیرامون دستاوردهای آن تبلیغات پرحجم و گستردهای شده و این تبلیغات کماکان ادامه دارد. پرسش اما، این است که جناب رئیسجمهور محترم و هیئت همراه ایشان در سفر نیویورک و در تعامل با آمریکا و متحدانش «چه دادهاند و چه گرفتهاند»؟ و در اینباره گفتنیهایی هست؛
1- سخنرانی آقای دکتر روحانی رئیسجمهور محترم کشورمان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و مصاحبههای بعدی ایشان با رسانههای آمریکایی، اگرچه در برخی از موارد که به آن اشارهای گذرا خواهیم داشت، خالی از کاستی نبود ولی در مجموع میتوان اظهارات جناب روحانی را در تاکید بر سیاستهای کلان نظام، حمایت و دفاع از حقوق مردم شریف ایران و استدلالها و مستنداتی که برای این منظور ارائه کرده بودند، مثبت ارزیابی کرده و مخصوصا بخشهایی از آن را شایسته تقدیر دانست. این بخش از سخنان رئیسجمهور محترم کشورمان با عصبانیت دشمنان تابلودار ایران اسلامی، مخصوصا رژیم صهیونیستی روبرو شد تا آنجا که نتانیاهو با شتابزدگی به اوباما و دولتمردان آمریکایی هشدار داد «فریب لفاظیهای روحانی را نخورند»! لحن آرام و اظهارنظرهای آمیخته به آرامش آقای روحانی در سخنرانیها و مصاحبهها، مخصوصا آنجا که با استدلال منطقی و محکم همراه بود نیز - که نمونههای فراوانی از این دست را میتوان آدرس داد- تحسینبرانگیز بود. اما لحن ملایم رئیسجمهور محترم کشورمان و نشانهها و پیامهایی که از خواست جدی ایشان برای فرو ریختن دیوار بلند بیاعتمادی میان ایران و آمریکا حکایت میکرد نه فقط غیر از «وعدههای نسیه» و لفاظیهای بیپشتوانه مقامات آمریکایی هیچ دستاورد دیگری به دنبال نداشت بلکه به گونهای که اشاره خواهیم کرد کفه مواضع طلبکارانه و خواستههای باجخواهانه حریف را نیز سنگینتر کرد.
انعطاف و نرمش در حوزه دیپلماسی به چه معناست و چه ابعادی را شامل میشود؟ به نظر میرسد این بحث با سایه روشنهایی مواجه است و باید از آن ابهامزدایی شود. البته اصل موضوع در جای خود نیازمند تحلیل و تبیین است اما شاخ و برگی که در حوزه عملیات روانی به آن داده میشود، ضرورت تبیین را دو چندان میکند. پرسش میشود که آیا این نوعی عقبنشینی است؟ آیا تابو شکسته و پایان شعار مرگ بر آمریکا فرا رسیده است؟ آیا میتوان ماجرای اخیر را با ماجرای پذیرش قطعنامه 598 در سال 1367 یا با حوادثی نظیر صلح حدیبیه و صلح امام حسن(ع) مقایسه کرد؟ نقشه و تدبیر مهندسی شده از سوی رهبر معظم انقلاب کدام است؟ و آیا آنچه در عمل اتفاق میافتد عمل به اجزاء این تدبیر است؟
وزیر گردشگری مصر از تعلیق روابط گردشگری این کشور با جمهوری اسلامی ایران به خاطر آن چه «دلایل امنیتی» نامید، خبر داد.
«هشام زعزوع» روز سهشنبه (اول اکتبر، ۹ مهر) در یک کنفرانس اقتصادی در شهر قاهره درباره علت تعلیق سفر گردشگران ایرانی به مصر گفت: «تعلیق گردشگری با ایران به امنیت ملی مربوط میشود.»
وزیر گردشگری مصر بازگشت گردشگران ایرانی به مصر را به بهبود روابط سیاسی میان دو کشور منوط کرد و افزود: «در حال حاضر ما قادر به تأمین امنیت گردشگران ایرانی نیستیم.»
گزینه نظامی همچنان روی میز/باید دیپلماسی را بیازماییم/ارتباط ناگسستنی آمریکا-اسرائیل
رئیسجمهور آمریکا بعد از دیدار با نخستوزیر رژیمصهیونیستی یکبار دیگر بر روی میز بودن همه گزینهها از جمله گزینه نظامی علیه ایران، تاکید کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا روز دوشنبه پس از دیدار با «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیمصهیونیستی که برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل به آمریکا سفر کرده، بار دیگر تاکید کرد که گزینه نظامی علیه ایران همچنان روی میز است، اما باید راه دیپلماتیک را نیز برای توافق هستهای، آزمود.
اوباما در مورد مذاکرات خود با نتانیاهو در مورد ایران گفت: میدانید که هم من و هم نخستوزیر از همان زمان که من به ریاستجمهوری رسیدم، روی این موضوع توافق داشتیم که ضروری است که ایران سلاح هستهای در اختیار نداشته باشد. این موضوع برای امنیت آمریکا مهم است. این برای امنیت اسرائیل مهم است. این برای امنیت جهان هم مهم است، چراکه ما نمیخواهیم در متزلزلترین منطقه جهان رقابت تسلیحاتی به راه بیافتد. با توجه به اقدامات نظام ایران در گذشته، تهدیدات آنها علیه اسرائیل، اقداماتشان علیه اسرائیل، کاملا مشخص است که تنها حرف زدن کافی نیست. ما باید اقداماتی را شاهد باشیم که به جامعه بینالملل اطمینان دهد که آنها کاملا به تعهدات بینالمللی خود پایبند بوده و به دنبال سلاح هستهای نیستند.
وی افزود: موضوع دیگری که با نخستوزیر در میان گذاشتم این بود که ایرانیها به دلیل تحریمهای فوقالعادهای که ما در چند سال گذشته اجرا کردیم، حالا به نظر میرسد که آماده مذاکره شدهاند. ما باید دیپلماسی را بیازماییم. ما باید این حقیقت را شاهد باشیم که آنها در عزم خود برای پایبندی به قواعد بینالملل، قوانین بینالملل و الزامات و قطعنامههای بینالمللی، جدی هستند. با در نظر گرفتن اینکه پیشفرض ما حل موضوعات از طریق دیپلماتیک است، ما با حسن نیت به سوی آنها میرویم.
رئیسجمهور آمریکا ادامه داد: اما ما با چشمانی کاملا باز وارد این مذاکرات شدیم. این کار آسانی نخواهد بود، و ما در هر اقدام خود در جهت کاهش تحریمهایی که فکر میکنم آنها به دنبالش هستند، باید بالاترین سطح راستیآزمایی را در نظر بگیریم. به همین جهت در این روند با اسرائیل، دوستان و متحدانمان در منطقه رایزنی نزدیک خواهیم داشت و امیدوارم که بتوانیم این موضوع را به صورت دیپلماتیک حل کنیم.
وی افزود: اما به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده، همانطور که پیشتر هم گفتهام، باز هم تکرار میکنم که برای کسب اطمینان از عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای، که میتواند موجب بیثباتی منطقه و تهدیدی بالقوه برای ایالات متحده باشد، هیچ گزینهای از جمله گزینههای نظامی را از روی میز کنار نگذاشتهام.
اوباما در بخشی دیگر از این صحبتها به «ارتباط ناگسستنی با اسرائیل» و «تعهد آمریکا به امنیت اسرائیل» سخن گفت و تصریح کرد که این امر مستحکمتر از هر زمان دیگری است.
آسیبهای زیادی از غرب دیدهایم/مبادا به دام آنها بیفتیم
آیتالله جوادیآملی از مراجع عظام تقلید گفت: ما خطرات و آسیبهای زیادی از غرب دیدهایم، مبادا به دام آنها بیفتیم.
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، آیتالله جوادیآملی از مراجع عظام تقلید امروز در دیدار با سیدرضا صالحیامیری سرپرست وزارت ورزش و جوانان و هیئت همراه وی تصریح کرد: ما در حوزه ورزش و جوانان مانند سایر عرصههای انقلاب حرفهای زیادی برای گفتن داریم.
وی ادامه داد: جوان نیروی آزاد شدهای دارد که باید تحت رهبری باشد تا هدر نرود، جوان مانند تیر تیزی است که رهبری مردان الهی و بزرگان خرد ورز میتواند وی را راهنمایی کند.
آیتالله جوادی آملی ابراز داشت: ما امروز شاهد هستیم که در بزرگترین تجمع عبادی سیاسی کشور یعنی نماز جمعه تهران چیزی حدود 10 تا 12 هزار نفر حضور مییابند اما تقریبا 10 برابر آن شاهد حضور جوانان در ورزشگاه برای برگزاری یک مسابقه هستیم.
گزینه نظامی همچنان روی میز/باید دیپلماسی را بیازماییم/ارتباط ناگسستنی آمریکا-اسرائیل
رئیسجمهور آمریکا بعد از دیدار با نخستوزیر رژیمصهیونیستی یکبار دیگر بر روی میز بودن همه گزینهها از جمله گزینه نظامی علیه ایران، تاکید کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا روز دوشنبه پس از دیدار با «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیمصهیونیستی که برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل به آمریکا سفر کرده، بار دیگر تاکید کرد که گزینه نظامی علیه ایران همچنان روی میز است، اما باید راه دیپلماتیک را نیز برای توافق هستهای، آزمود.
محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه در مصاحبه با شبکه آمریکایی abc news ضمن محکوم کردن هولوکاست آن را جنایتی فجیع خواند و گفت به کار رفتن اصطلاح «افسانه هولوکاست» در نسخه انگلیسی سایت مقام معظم رهبری (Khamenei.ir) ناشی از اشتباه در ترجمه بوده است! این در حالی است که مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری در تاریخ 18 اسفند 1390 ضمن «افسانه» نامیدن هولوکاست آن را حادثهای پنداری- نه واقعی- خواندند و فرمودند:
«غربیها جور دیگری عمل میکنند... آنها چهارچوبهاشان ظالمانه است. در یک کشوری کسی به افسانه هولوکاست اعتراض میکند، میگوید من قبول ندارم؛ او را زندان میاندازند، محکومش میکنند که چرا یک حادثه پنداری تاریخی را انکار میکنی! حالا گیرم پنداری هم نباشد- واقعی باشد- خیلی خوب، انکار یک حادثه واقعی تاریخی مگر جرم است؟»
انتظار آن بود که وزیر محترم امور خارجه کشورمان به جای وادادگی در مقابل افسانه هولوکاست از موضع مطالبهگرانه برخورد کرده و این پرسش منطقی که تاکنون بیپاسخ مانده است را مطرح میکرد که اگر هولوکاست واقعیت تاریخی دارد، چرا کشورهای غربی علیرغم ادعای واقعگرایی به هیچ مورخی اجازه بررسی و تحقیق درباره هولوکاست را نمیدهند و دانشمندان و محققان برجسته بسیاری را تنها به این جرم! که تحقیقات مستند آنها، از جعلی بودن هولوکاست پرده برداشته است زندانی کردهاند؟!
موضوع این یادداشت را میشد به فضاسازیها و عملیات روانی رسانههای غربی علیه ایران طی چند روز اخیر اختصاص داد.
تماس تلفنی اوباما- روحانی و بحث پردامنه رابطه ایران و آمریکا بهانه مناسبی بوده تا در قالب سناریوها و سوژههای رسانهای هجمه گستردهای بر ضد اصول و محکمات جمهوری اسلامی به پیش کشیده شود.
جا داشت خطوط خبری- تحلیلی این رسانهها و شبکههای ضدانقلاب تجزیه و تحلیل و بررسی میشد تا ماهیت فریبکارانه و رویکرد خصمانه و غیرقابل اعتماد حریف بهتر و روشنتر برملا میشد.
دور از اولویت و حساسیت نیست اگر این پرسش کلیدی مورد واکاوی قرار میگرفت که چه اتفاقی در نیویورک افتاده است؟
آیا اتفاق بزرگی که رسانهها و شبکههای ضدانقلاب آن را در سطحی وسیع برای مخاطبان خود پمپاژ میکنند در چارچوب منافع دوطرف بوده یا کاملا یکسویه و جهتدار است؟
همکار فراری نشریات زنجیرهای از محافل اپوزیسیون و فتنهگر خواست با وجود ناخرسندی از سخنرانی رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل، توقعات خود از دکتر روحانی را تعدیل کنند.
«آرش -ب» در وبسایت روز آنلاین نوشت: سخنرانی حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. شماری از فعالان شبکههای اجتماعی سخنرانی وی را مطلوب ارزیابی نکردهاند. همین مسأله موجب شده است که انتقادهای زیادی از سخنرانی روحانی صورت گیرد.
وی میافزاید: برای تحلیل سخنرانی روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، باید به چند نکته توجه داشت. نخست آنکه نباید فراموش کرد حسن روحانی، رئیس جمهور دوران پسا جنبش سبز است. او موفق به عبور از فیلتر شورای نگهبانی شده که به افرادی نظیر هاشمی رفسنجانی، اجازه حضور در رقابت انتخاباتی را نداد. حسن روحانی خود نیز نماینده آیتالله خامنهای در شورای عالی امنیت ملی و مسئول پرونده هستهای ایران بوده است؛ سوابقی که بسیاری از آنها حتی پس از سال 88 نیز ادامه پیدا کرد. وی حتی در 25 بهمن ماه سال 89 نیز علیه جنبش سبز و تظاهرات اعتراضآمیز حامیان آن، موضع گرفته بود. طبیعتاً با این سوابق، نمیتوان از چسبندگی روحانی به حاکمیت و سطوح فوقانی آن چشمپوشی کرد.
همکار فراری نشریات زنجیرهای افزود: از سوی دیگر نباید فراموش کنیم که در دوران تبلیغات انتخاباتی نیز، حسن روحانی جز در موارد معدود و محدودی، کمتر سخن از مطالبات دموکراسی خواهان به میان آورد. او به طور مشخص علقهای به جنبش سبز ندارد و آن گونه که میتوان از سخنان و رفتارهای او دریافت کمتر علاقهای به مطالبات دموکراسی خواهانه دارد. این مسأله در چینش کابینه او نیز به خوبی مشهود است.
نویسنده روز آنلاین معتقد است: «به نظر میرسد در فضای ایجاد شده پیرامون سخنان و کنشهای احتمالی روحانی، خوشبینی مفرطی وجود داشته است. بالا بردن سطح مطالبات از روحانی و دولت وی، توسط برخی از حامیان حزبی و رسانهای، باعث شده است که برخی روحانی را در جایگاهی مشابه خاتمی و یا حتی میرحسین موسوی تصور کنند. این برداشت و تصور از روحانی، به طور مشخص هیچ ارتباطی با واقعیت وجودی وی ندارد. روحانی نه تنها خاتمی و موسوی نیست، بلکه حتی هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات هم نیست. بالا بردن سطح انتظارات از روحانی، نه تنها میتواند باعث شود که وی و دولتاش به مشکل بربخورند، بلکه حتی باعث ناامیدی و سرخوردگی نیز خواهد شد. سخنرانی روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل و سرخوردگی از آن، میتواند زنگ خطری در همین زمینه باشد. اتفاقی که باید خیلی سریع جلو آن را گرفت.»
این تحلیل در حالی است که خاتمی روز پنجشنبه در دیدار شماری از نمایندگان اصلاحطلب مجلس هشتم تأکید کرد: شما توقع نداشته باشید آقای روحانی دقیقاً طبق نظر و سلیقه بنده و دیگران عمل کند.
از سوی دیگر وبسایت صدای آمریکا در تحلیلی به قلم یکی از عناصر ضد انقلاب نوشت: بخش عمدهای از سخنرانی حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل از نظر محتوایی- و نه از نظر شکلی- تفاوت چندانی با سخنرانیهای محمود احمدینژاد در سالهای گذشته نداشت. او با اشاره به آنچه «اقدامات زورمدارانه اقتصادی و نظامی نظام سلطه» نامید، حملات تندی را به نظم کنونی جهانی و کشورهای صاحب قدرت و به طور مشخص آمریکا کرد و آنها را تهدید علیه صلح و امنیت بینالمللی دانست. سخنان آقای روحانی در خصوص اسرائیل نیز بسیار تند بود. او اگرچه حرفی از افسانه بودن هالوکاست نزد اما با متهم کردن دولت اسرائیل به آپارتاید، ترجیح داد که نظر رهبر جمهوری اسلامی و حامیان او در تهران را جلب کند. او در خصوص پرونده هستهای نیز با پافشاری بر «حق طبیعی، قانونی و مسلم ایران» مطابق نظر رهبر جمهوری اسلامی خواهان «پذیرش اعمال حق غنیسازی و سایر حقوق هستهای در خاک ایران» شد.
از سوی دیگر در حالی که سایت ایران گلوبال مدعی بود «متن سخنرانی روحانی در مجمع عمومی را سعید جلیلی نوشته بود و همین باعث واکنش نسبتاً تند علیه وی در شبکههایی مانند تویتر و فیسبوک شده»، سایت ضد انقلابی اخبارروز مدعی شد: ملا حسن روحانی باعث ناامیدی و کلافگی شد. کسانی خیال میکردند این آخوند حقوقخوان در انگلیس نوع دیگری حرف خواهد زد. اما بدبختانه چیزی تغییر نکرده و روحانی نیز مانند ]آیتالله[ خامنهای سخن میگوید. او اول و آخر سخنرانیاش آیه قرآن خواند و سر ضیافت ناهاری که مشروب الکلی سر آن سرو میشد نرفت تا به نتانیاهو و اوبا«هلو» نگوید: هیهات که روحانی امیدهای ما را برباد داد و معلوم شد در نرمش قهرمانانهای که رهبر به آن اشاره کرده، در به همان پاشنه قبل خواهد چرخید.
یادآور میشود اقدام خطای روحانی در گفتوگوی تلفنی با رئیس دولت شیطان بزرگ مجدداً باعث ذوقزدگی محافل ضدانقلاب شد.
قرار بود توجه رسانه های جهان به سرعت به سمت خبر مهم دیگری منحرف شود؛ اما کدام خبر؟ کدام خبر بواقع می تواند این شکست بزرگ را تحت الشعاع خود قرار دهد تا در پناه آن، نه تنها آمریکا از آن شکست مفتضحانه نجات پیدا کند، بلکه بتواند در سکوت و انحراف توجه رسانه ای، قطعنامه ای هم علیه سوریه تصویب کند؟ کدام خبر چنین قدرتی دارد؟ باید کدام اتفاق بزرگ اقتصادی، اجتماعی، نظامی یا کدام حادثه طبیعی رخ دهد که اذهان عمومی را از مهمترین شکست استکبار منحرف کند؟
سرویس سیاسی پایگاه 598 - محمد حسین کرمانشاهی/ چنانچه از شما سؤال شود که «مهمترین اخبار این روزها چیست؟» قطعاً پاسخ خواهید داد «تماس تلفنی اوباما و روحانی». تیتر یک تمام رسانه های داخلی و خارجی این روزها به این مطلب اختصاص دارد و همه دارند روی این گفت و گو می کنند که آیا این تماس، کار درستی بود یا نه و بالاخره رابطه ما با آمریکا چه می شود؟ مجلس از وزیر امور خارجه برای ارائه توضیح دعوت کرده، تحلیل ها پی در پی نگاشته می شوند که این اتفاق، فرصتی است برای اثبات ادعای مقام معظم رهبری بر بی فایده بودن این ارتباط و از سوی دیگر عده ای خوشبین هستند. سی ان ان از خیابان های تهران گزارش تهیه می کند و همینطور صدا و سیمای خودمان همراستا با او. عده ای می گویند صبر کنید و.... خلاصه حواس همه جمع این مسأله است.
اما چنانچه کمی و فقط کمی، یعنی تنها به اندازه یک هفته به عقب برگردیم، به یاد خواهیم آورد که آنموقع تیتر یک و تمرکز رسانه ها بر مسأله ای به مراتب مهمتر از این تماس تلفنی بود:
In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful
Say: He, Allah, is One
Allah is He on Whom all depend
He begets not, nor is He begotten
And none is like Him